هدیه خانمهدیه خانم، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

هدیه ی مامان و بابا

شب قبل از واکسن 4 ماهگی

سلام عزیز مامان . شبت بخیر گلم . فردا روز سختیو در پیش داری . فردا واکسن 4 ماهگیته و من خیلی استرس دارم و می ترسم . امیدوارم خیلی بهت سخت نگذره . امروز من یکم سرماخوردم نتونستم از ته دلم بوست کنم و تو بغلت بگیرم قربونت بشم الهی . با این حال احساس می کنم که تو یکم بی حال بودی امیدوارم حسم اشتباه باشه و تو سرما نخوری عزیز دلم . امیدوارم فردا خوب باشی و بتونم بیام خبره خوب بودنت برات بنویسم .  ...
4 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

این عکس هم روز جمعه 30 فروردین تو خونه ی خودمون بعد از حمام رفتنت ازت گرفتم . قربون شکل ماهت برم . ...
31 فروردين 1392

بدون عنوان

این عکس هم  من داشتم کارای شخصیمو انجام می دادم تو رو گذاشته بودم تو کریرت . داشتی با دستات بازی می کردی و حسابی تو حس بودی منم صدات کردم و عکسو گرفتم . ...
31 فروردين 1392

بدون عنوان

اینم یه عکس دیگه که دایی سعید از پشت کمرتو گرفته بود و با امیری عمه عکس گرفته بودی قربونش برم . مامان جون اینم بگم که امیر رضا نه  تو و نه ثنا رو اصلا نگاه نمیکرد خیلی برا همه عجیب بود بعدا یادمون باشه ازش بپرسیم قربونش برم الهی . اون شب یا مرواریدای ساپورتتو می گرفت می کشید یا مال لباستو . ولی اصلا به خودت نگاه نمیکرد  .  ...
31 فروردين 1392