اندر احوالات هدیه گلی
و اما از شیطونیات برا بنویسم که انقدر خوردنی و بلا شدی که منو بابات عاشق خودتو کاراتیم . دومین صعودت از پله ی دستشویی که بازهم تونستی بالا بری و تا من میرم دستشویی امونم نمی دی و به سرعت نور در دستشویی قربونت بشم الهی. قدم اول قدم دوم قدم سوم و این هم رونمایی از دومین صعود هدیه گلی و با خنده ی قشنگت نشون میدی چقدر از پیشرفت خودت راضی هستی همه ی وجود مامان . غیر از تخت خودت که تو اتاقته یه تخت کوچیک دیگه هم داشتی که کنار تخت خودمون می زاشتیمت بعد از مدتی مجبور شدیم که تختو بچسبونیم به دیوار چون تو حرکت می کردی و می ترسیدیم بیفتی . بعد از اون راه دیگه ای پیدا کردی که از تخت بلند بشی و عازم تخت ما بودی که ما هم مجبور بودیم ...
نویسنده :
مامان هدیه
12:36